عباس علیآبادی، وزیر نیرو، نه تنها نتوانسته بحرانهای مربوط به شبکه برق کشور را مدیریت کند، بلکه تصمیمات وی وضعیت را پیچیدهتر کرده است...
پایگاه خبری فریاد شرق / عادله رحمانی
قطعیهای روزانه برق در نقاط مختلف کشور بهویژه در فصلهایی که چنین اتفاقی بیسابقه بوده، زندگی مردم و تولید ملی را به تعطیلی کشانده است. این نشاندهنده عدم برنامهریزی استراتژیک و مدیریتی است که از کمبود درک بحران سرچشمه میگیرد.
در دوران دولت چهاردهم، دو سیاست اصلی مدیریت برق به چشم میخورد: خاموشیهای گسترده و بیسابقه و افزایش سرسامآور تعرفههای برق. این اقدامات نه تنها بحران انرژی را حل نکردهاند، بلکه به زندگی روزمره مردم، بخش تولید و صنعت و حتی زیرساختهای حیاتی ضربه وارد کردهاند. قطع برق پمپها آب را متوقف میکند، پارکینگهای خانگی را قفل میکند و ارتباطات موبایل را قطع میکند. زندگی به معنای واقعی فلج شده است.
افزایش تعرفهها به بهانه بهبود سیستم، چیزی جز فشار بیشتر بر کممصرفها نبوده است. این افزایشها، که اکنون به رقم ۸۰ درصد برای کممصرفها رسیده، آیا به معنای اصلاح ساختار بوده است؟ خیر؛ بلکه فشار اقتصادی بیشتری بر مردم وارد کرده است. چنین سیاستهای نادرستی سوالهای اساسی را مطرح میکند: آیا هدف این افزایشها و قطعیها تنها دریافت بودجههای کلان برای پروژههایی مانند پنلهای خورشیدی است؟ رانت نهفته پشت این تصمیمات تا کجا نفوذ کرده است؟
وزیری که توان مدیریت یک وزارتخانه استراتژیک را ندارد، نباید در مسند باقی بماند. اگر علیآبادی جای خود را به مدیری کارآمدتر بدهد، شاید بتوانیم شاهد بازگشت ثبات به شبکه برق کشور باشیم؛ همانگونه که تغییرات مدیریتی در بانک مرکزی باعث آرامش بازار ارز شد.
وزارت نیرو نه تنها نیازمند اصلاح فوری است، بلکه باید شفافیت بیشتری در تصمیمگیریهای خود ارائه دهد. مسئولان باید پاسخگوی این معضلات باشند، چرا که صبر مردم به پایان رسیده است.