گاهی انسان سخنانی می شنوه که برق سه فاز از یه جاهاش بیرون میزنه که خودشم در حیرت می مونه...

پایگاه خبری فریاد شرق / کاظم شیبانی

طنزنوشتی در مورد صحبت های اخیر مطرح شده درباره پیر بیمارستان بردسکن

گاهی انسان سخنانی می شنوه که برق سه فاز از یه جاهاش بیرون میزنه که خودشم در حیرت می مونه. گوینده حرف هم مهم نیست، آخه اسم که برده می شه توضیح دادن و حرف زدن در موردش سخت تر می شه و گاهی به علت نبود سعه ی صدر و منطق انتقادپذیری تا پای تهدید و مواخذه هم پیش میره.

هفته قبل تو خبرای بردسکن خوندم بیمارستان بردسکن با کمبود تجهیزات و فرسودگی زیرساخت‌ها مواجه ست. یعنی طرف یه جورایی ندیده غیب گفته و بعد از بیان این سخن کلی هم خودش رو گرفته و تحسین کرده که انگار شاخ غول رو شکسته، اما عزیز من این که گفتی رو همه می دونن حتی خواجه حافظ شیرازی، تازه چند سال قبل هم یه مطلب با محوریت فرسودگی تنها بیمارستان بردسکن تو روزنامه چاپ کردیم و صد البته جای هیچگونه تعجبی نیست که نخونده باشین و طی این چند سال هیچ توجه ای به این مطالبه به حق مردم نکرده باشین.

بذارین کمی آب رو از سرم بگذرنم خدا رو چه دیدی شاید فرجی شد. اگه بخوام کمی دقیق تر بگم، باید بگم درست همون زمانی بود که فرماندار سابق برا حل مشکلات بردسکن قرار بود کفش های آهنین به پا کنه که متاسفانه گویا به علت تحریم همچین کفشی پیدا نشد، البته نقل قول دیگه ای هم در این باره مطرح شد که چون کفش جنس مرغوبی نداشته و ساخته برادران چینی بوده، همین باعث شده توفیق خاص و اساسی در حل مشکلات بردسکن به خصوص، بیمارستان پیر شهرستان حاصل نشه و متاسفانه حال بیمارستان بردسکن رو به وخامت بره.

باید بگم اون روزا ما سخنی رو با این مضمون بر زبان آوردیم که "بیمارستان بردسکن مثل مریضی است که در درمان خود مانده و سعی در علاج دیگران دارد" اما گویی نخواستند ببینند و بشنوند و حال بعد از گذشت چند سال غوره نشده مویز شده اند و همان حرف ما را تکرار می کنند بی آنکه گفته شود در این سال ها بابت این مشکل چه کرده اند!

هر چند تمامی موارد گویای این است که تمام تلاش شان این بوده که فهمیده اند بیمارستان بردسکن فرسوده است و همین هم جای کلی تقدیر و تشکر دارد چرا که دانستن و بیان کردن این مهم که عالم و آدم می دانند چیز کمی نیست. سال ها طول کشید که این مشکلات بیان بشه و تنها خدا می دونه چند سال طول خواهد کشید تا اراده و تلاشی برا حل اساسی این مشکلات شکل بگیره، شاید هزار سال شایدم بیشتر...

بهر شکل خوندن این حرفا و اظهار نظرها باعث شد طبع ادبیاتم گل کنه و ناخداگاه یاد این مَثَل افتادم که می گه از کرامات شیخ ما این است شیره را خورد و گفت شیرین است.

لینک کوتاه :

ثبت دیدگاه

0 در انتظار بررسی : 0


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

طراحی و برنامه نویسی: وبکاری