کار برای کودک بسیار دشوار، شیرین و هدفمند است و بدون علم و آگاهی کافی نباید سراغ این مهم رفت...
پایگاه خبری فریادشرق / کاظم شیبانی
کار برای کودک بسیار دشوار، شیرین و هدفمند است و بدون علم و آگاهی کافی نباید سراغ این مهم رفت، آن هم در عصر کنونی که دیگر جنبه سرگرمی چندان مهم نیست و بیشتر اثر گذاشتن بر روی نگرش کودک، تفکر کودک، تربیت کودک و مواردی از این قبیل مهم است، شاید قبول نکنید و بگوید اینطور که می گویی نیست چون در این سن بچه درک و فهم کافی ندارد و همین یعنی عدم شناخت صحیح و درست شما از کودک در مبحث آموزش و پرورش.
کودکان ذهن پاک و فوق العاده خلاقی دارند و به سرعت دیدنی ها و شنیدنی ها را به خاطر می سپارند و با تقلید کردن، آن ها را در بستر خانواده، مدرسه و اجتماع بروز می دهند.
در تهاجم های فرهنگی و تمدنی، امروزه کودکان و بانوان به عنوان جامعه هدف نقش به سزایی دارند و استفاده از قدرت تاثیرگزاری هنر و رسانه نیز برای اثرگزاری روی این جامعه هدف به خصوص کودکان در ابعاد مختلف و با فکر و برنامه هدفمند طرح ریزی می شود که بسیاری از این هنر و رسانه وارداتی و یا تقلیدی نادرست برای کودکان بسیار بسیار مخرب می باشد و باعث پشت پا زدن به فرهنگ غنی و کهن سرزمین مادریشان و به دنبال آن سردرگمی، بی انگیزگی، کج هدفی، عدم ساعی بودن او در آینده و در نهایت بی هویتی خواهد شد. پس به عنوان سازنده آثار فرهنگی و هنری باید بدانیم به کودک قرار است چه بیاموزیم و برداشت کودک از آموخته هایی که از ما می پذیرد چه خواهد بود. قسمت اول مهم است و قسمت دوم بسیار مهم تر از قسمت اول چرا که خروجی و تاثیر کارمان را به ما نشان می دهد و باید مورد بررسی دقیق و موشکافانه ما قرار بگیرد و در صورت وجود نقص، نواقص احتمالی مورد تجدید نظر قرار بگیرد، موارد منفی به نقطه حداقلی و حذف برسد و نقاط مثبت تقویت گردد.
در بسیاری از برنامه های اجرا شده در سطح شهرستان بردسکن به این مورد فوق العاده مهم توجه نمی شود و علی رغم برخی محدود شعارها در این باره اما در عمل کوچکترین همتی در این باره صورت نمی گیرد و متاسفانه در برگزاری برنامه ها بیشتر اولویت و هدف، ارائه گزارش است نه توجه به اهداف، ضرورت ها، کیفیت و کمیت و بررسی برنامه بعد از اجرا. در برنامه ها و محافل ادبی بیشتر به خواندن متن یا اشعار شاعران توسط بچه ها پرداخته می شود بی آنکه بچه بداند چه چیزی می خواند؟ چه چیزی قرار است انتقال داده شود و اصلاً هدفش از خواندن چیست؟ و همین باعث می گردد در جزئی ترین و ابتدایی ترین حالت ممکن که نحوه خوانش است همه با یک لحن و تن صدا شعر یا متن را اجرا کنند تا مستقیم خلاقیتشان نادیده گرفته شود و مربی نیز به علت عدم توجه به توانایی بچه ها، یا عدم سواد کافی یا عدم مهارت آموزشی کافی برایش این موارد بسیار ضروری و حیاتی مهم نباشد و چیزی را در ذهن بچه نهادینه کند که پاک کردنش ماه ها و یا حتی سال ها زمان برد.
در مبحث هنرهای نمایشی نیز اوضاع دردناک تر می شود و به آنچه دقت نمی شود همان ضرورت ها و آموزه هایی است که باید هدفمند و دقیق به کودک و نوجوان ارائه شود، چرا که در بستر نمایش همه چیز معنا و مفهوم و تعریف خاصی دارد و اگر به طور اصولی و سرجایش قرار نگیرد معنا و مفهوم و برداشتی در تضاد آنچه باید ارائه دهد، ارائه می دهد. به طور مثال استفاده از عروسک حیوانات در بستر نمایش هر کدام معنا، مفهوم و نشانه ای دارد که مخاطب کودک و نوجوان ما آن را پذیرفته است اما اگر از حالت نمایشی خارج شود دیگر عروسک حیوانی آن معنا، مفهوم و نشانه یا نماد را ندارد و چه بسا در تضاد با فرهنگ ایرانی ما بوده و در حقیقت ترویج ضد ارزش ها و هنجارشکنی ها باشد.