پایگاه خبری فریادشرق / حمیدرضا مصطفائی

روزی ابوایوب انصاری - که نامش خالد بن زید بود - خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: «يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَوْصِنِي وَ أَقْلِلْ لَعَلِّي أَنْ أَحْفَظَ.» یعنی: «ای رسول خدا! مرا موعظه‌ای بفرمایید، اما کوتاه تا بتوانم آن را به خاطر بسپارم.»

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در پاسخ، پنج وصیت گران‌بها به او فرمودند: «أُوصِيكَ بِخَمْسٍ: بِالْيَأْسِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ فَإِنَّهُ الْغِنَیٰ، وَ إِيَّاكَ وَ الطَّمَعَ فَإِنَّهُ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ، وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ، وَ إِيَّاكَ وَ مَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ، وَ أَحِبَّ لِأَخِيكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ» «تو را به پنج چیز سفارش می‌کنم: ۱- از آنچه در دست مردم است ناامید باش؛ چرا که این همان بی‌نیازی است. ۲- از طمع دوری کن؛ زیرا که طمع، همان فقر حاضر است. ۳- نماز را مانند کسی بخوان که در حال وداع است. ۴- از کاری که به خاطر آن مجبور به عذرخواهی می‌شوی دوری کن. ۵- آنچه را برای خود دوست داری، برای برادر دینی‌ات نیز دوست بدار.»

۱. وصیت اول: «بی‌نیازی در ناامیدی از مردم» «بِالْيَأْسِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ فَإِنَّهُ الْغِنَیٰ» از آنچه در دست مردم است، ناامید باش؛ چرا که این همان بی‌نیازی حقیقی است.

این وصیت به ما می‌آموزد که برای رسیدن به آرامش و عزت نفس، نباید چشممان به داشته‌های دیگران باشد. وقتی امیدت را از کمک و مال مردم قطع کنی، دلت فقط به خدا وابسته می‌شود و این توکل، تو را به یک ثروتمند واقعی تبدیل می‌کند، حتی اگر دارایی‌ات زیاد نباشد. خداوند در قرآن به این موضوع اشاره می‌کند که روزی‌رسان اوست. «...وَ مَنْ يَتَّقِ اللهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ...» (طلاق / ۲-۳). این آیه نشان می‌دهد که اگر پرهیزکار باشیم، خداوند از جایی که فکرش را نمی‌کنیم، به ما روزی می‌دهد و نیازی به چشمداشت به دیگران نیست.

پدری را در نظر بگیرید که برای تهیه جهیزیه دخترش، فقط به سراغ آشنایان و فامیل می‌رود و مدام از این و آن قرض می‌گیرد. این وابستگی، آبرو و آرامش او را از بین می‌برد. اما اگر با اتکا به کار و تلاش خود و توکل به خدا، گام بردارد، عزت نفسش حفظ می‌شود و خداوند راهی برای او باز می‌کند.

۲. وصیت دوم: «طمع، فقر حاضر است» «وَ إِيَّاكَ وَ الطَّمَعَ فَإِنَّهُ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ» از طمع دوری کن، چرا که طمع، همان فقر حاضر است.

طمع یعنی نداشتن قناعت و زیاده‌خواهی. فرد طماع هر چقدر هم که دارایی داشته باشد، باز هم احساس کمبود می‌کند. این احساس، او را در یک فقر دائمی و حاضر نگه می‌دارد. این فقر، فقرِ روحی است. کسی که به مال دنیا حریص است، در واقع خودش را فقیر کرده است. خداوند می‌فرماید: «وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ...» (محمد / ۳۸). یعنی هر کس بخل ورزد و طمع کند، به خودش زیان رسانده، چون خداوند بی‌نیاز است و این ما هستیم که به او نیازمندیم.

فردی را تصور کنید که صاحب چند خانه و مغازه است، اما باز هم برای اجاره دادن آن‌ها به مستأجر، مدام قیمت را بالا می‌برد و به فکر سود بیشتر است، حتی اگر مستأجرش دچار مشکل مالی باشد. این فرد، هرگز آرامش و رضایت ندارد، چرا که طمع، قلب او را فقیر کرده است.

۳. وصیت سوم: «نماز وداع» «وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ» نمازت را همچون کسی بخوان که در حال وداع با دنیاست.

این وصیت به ما می‌گوید که با تمام وجود و حضور قلب نماز بخوانیم. اگر به این فکر کنی که شاید این آخرین نماز زندگی‌ات باشد، آن را با تمام توجه و خشوع به جا می‌آوری. این نوع نماز، یک گفتگوی حقیقی با خداست و نه فقط یک حرکت تکراری. قرآن نیز ما را به صبر و نماز توصیه می‌کند، اما می‌فرماید این کار جز برای افراد باخشوع دشوار است. «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعِينَ» (بقره / ۴۵). با این نگاه، نماز دیگر برای ما دشوار نیست.

پدران و مادران ما وقتی پای سجاده می‌نشینند، گویی از تمام دغدغه‌های روزمره جدا می‌شوند. با قامتی خمیده، اما دلی آرام، در برابر خدا می‌ایستند و با او صحبت می‌کنند. این نماز، به زندگی آن‌ها برکت و آرامش می‌دهد.

۴. وصیت چهارم: «از کار پشیمانی بپرهیز» «وَ إِيَّاكَ وَ مَا تَعْتَذِرُ مِنْهُ» از انجام کاری که مجبور به عذرخواهی برای آن می‌شوی، بپرهیز.

چرا حرفی می­زنید که بعداً ده بار باید پیامک بدهید که ببخشید. منظور من این نبود. حواس من نبود. چرا در خانه کاری می­کنید که بعد به خانم خود بگویید من را ببخشید، عفو کنید، غلط کردم.

۵. وصیت پنجم: «هر چه برای مردم دوست دارید برای خود هم دوست داشته باش» «وَ أَحِبَّ لِأَخِيكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِك.» 

 این فرمایشات یکی به نماز برگشت چهار تای دیگر آن به روابط ما برگشت. به مسائل اجتماعی و اقتصادی. قناعت ثروت است. طمع فقر است. برای مردم چیزی را که برای خودت دوست داری دوست داشته باش و کاری نکن که عذرخواهی کنی.

..............

منبع : [الأمالي للطوسي : 508/1111.]

لینک کوتاه :

ثبت دیدگاه

0 در انتظار بررسی : 0


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

طراحی و برنامه نویسی: وبکاری